جدول جو
جدول جو

معنی رخته جا - جستجوی لغت در جدول جو

رخته جا
جالباسی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رخنه جو
تصویر رخنه جو
ویژگی کسی که می تواند در امری دشوار راه گریزی پیدا کند، چاره جو، چاره گر، رخنه کننده و فسادانگیز
فرهنگ فارسی عمید
(تَ تِ)
دهی است از دهستان شاخنات در بخش درمیان شهرستان بیرجند که در پنجاه وهشت هزارگزی شمال درمیان و هفده هزارگزی خاور شوسۀ عمومی قاین به درح قرار دارد. جلگه ای گرمسیر است و 625 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصولش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
اسبی که تناسب اعضاء و مفاصلش بغایت خوب باشد گویا به قالب ریخته اند. (آنندراج) (از غیاث اللغات) :
سخت سم نرم دم آگنده سرین پهن کفل
چرب مو خشک پی افروخته سر ریخته پا.
سنجر کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
جویندۀ رخنه و شکاف و سوراخ، مجازاً، عیب جوی. که نقص و عیب کار را بجوید. که جویای عیب و فساد و تباهی کار باشد:
جمله گفتند ای حکیم رخنه جو
این فریب و این جفا با ما مگو.
مولوی
لغت نامه دهخدا
آن که شغلش قالب ریزی است، ریخته گر
فرهنگ گویش مازندرانی
از تو
فرهنگ گویش مازندرانی